دیبز در جست وجوی خویشتن
نویسنده: ویرجینیاام اکسلاین
مترجم: سرور مزینی _مریم نوزرآدان
ناشر: روزبهان
این کتاب داستان پسر کوچکی به نام دیبز است اوحرف نمی زند بازی نمی کند خودرادریک زندان استثنایی محبوس کرده واوتنهاست.
اوابتدا اصلا حرف نمیزد گاهی تمام صبح بی توجه به کودکان دیگر ومعلم گنگ وبی حرکت می نشست یا چهار دست وپا کف اتاق راه می رفت گه گاه جیغ های شدید می کشید .
وضع دیبز معلمان وروانشناس وپزشک متخصص اطفال مدرسه را به طور درد آوری گیج کرده بود آن ها باحیرت از خود می پرسیدند عقب مانده ذهنی است ؟یا ازیک بیماری روانی رنج می برد؟
اورا دریک اتاق بازی قرار دادند (چون کودکان احساسات خود را از طریق بازی نشان می دهند ونمی توان به طور مستقیم از کودک مشکل او راپرسید .) دراتاق بازی کودکان آزادند عروسک ها رو پاره کنند یا آتش بزنند رنگ ها را بپاشندو......
دیبز دو سرباز کوچک را به عنوان پدر ومادر خود درنظر می گرفت وآن دوسرباز را در گودالی قرار داده وبایک بیلچه کوچک روی آن خاک می ریخت .سپس سریعا احساس ناراحتی وعذاب وجدان می کرد.
ویرجینیا متوجه شد مشکل دیبز به این دلیل است که والدین اوتاقبل از 5سالگی به او سخت گیری می کردند .
مثلا قبل از 5سالگی حروف الفبا رابه طور کامل آموخت .
روانکاوی دیبز 11سال طول کشید .والدین او متوجه اشتباه خود شدند وبه این پی بردند که نباید دیبز را از کودکی خود محروم می کردند .در آخراین کتاب نامه تشکر دیبز از نویسنده کتاب نوشته شده و دیبز نوشته که من اکنون موفق هستم واستاد دانشگاه هستم.
در هر بخش از این کتاب جلسات روانشناسی دیبز در اتاق بازی نوشته شده تابهبودی کامل دیبز که 11 سال طول کشید.
نیلوفر پارسامنش