١. دگرگون سازی(trans formation):به معنای تبدیل، تحریف، تحول، وتغییرشکل است. منبع:شریفی کلویی، منصور(١٣٨۵)دگرگون سازی سازمان ها
٢. ساختارهای ایستا(static struc tures):ساختاری ست که انرژی مشخصی دارد یا به عبارتی حالتی است که بردار ویژه هامیلتونی سیستم است. منبع:صیف، محمدحسن(١٣٩٧)مدیریت فرایند اموزش
٣. پارامتر(para meter):شاخص مورد استفاده برای شناسایی ویژگی یک شی یک عامل قابل اندازه گیری است که میتواند درتعریف یک سیستم خاص کمک کند. منبع:میرشکاری، جواد(١٣٩۵)واژه های مصوب فرهنگستان
۴. فراسیستم(trans system):سیستمی که داخل یک سیستم بزرگتر قرار گرفته است دراین صورت سیستم بزرگتر فراسیستم نامیده میشود. منبع:غضنفری، مهدی(١٣٩٣)اصول و مبانی سیستم های خبره
۵. هم افزایی(syner gistic):ساخت یک کل است که حاصل آن از جمع ساده تک تک اجزا بیشترمیشود. منبع:www.wikipedia.org
۶. میان رشته ای(interdisciplinary):اشاره به حوزه های نوین در دانش دارد که بیش از یک زمینه محض دانشی را مورد مطالعه قرارمیدهدبه عبارت دیگر تلفیق دانش، روش و تجارت دو یا چند حوزه ی علمی و تخصصی برای شناخت و حل یک مسئله پیچیده. منبع:www.wikipedia.org
٧. سیستم های خودکار(Automated system):علمی است که هدف آن کنترل یک یا چند متغیر دینامیکی، الکتریکی و... است نقش حیاتی در پیشرفت علوم داشته است. منبع:گل نراقی، فرید(١٣٩٠)سیستم های کنترل اتوماتیک
٨. نگرش رفتاری(behavioral attitude):ترکیبی از باورها و هیجان هایی که شخص را پیشاپیش آماده میکند تا ازدیگران به شیوه مثبت یا منفی نگاه کند ودرنتیجه حمایت رفتارهای آینده را برعهده میگیرند. منبع:طالقانی، غلامرضا(١٣٩٢)نگرش رفتار وعملکرد
٩. میان گروهی(inter group):روابطی که بین دو گروه برقرارمیشود ویا به صلح یا به جنگ می کشد. منبع:www.barsadic.com
١٠. کنترل همگام(Sync control):ایجادهماهنگی میان چندین منبع مختلف را کنترل همگام میگویند. منبع:www.iranhost.com
١١. سرپرست(supervisor):به کسی اطلاق میگردد که دیگران را هدایت واداره میکند. هماهنگ کننده کارها برعهده سرپرست است. منبع:www.amuzesh.ir
١٢. نمادها(symbols):چیزهایی هستندکه در زندگی روزمره به کارمیروند و معمولا به معنای نشانه یا کنش هایی هستند که قرار است معنایی را به فرد دیگری انتقال دهند.
منبع:www.wikipedia.org
١٣. تمرکز(Focus):فرد بتواند توجه و اراده اش را همسو کند و کنترل توجه خود را دراختیار داشته باشدتمرکز یعنی توانایی متمرکز کردن ذهن بر روی یک موضوع. منبع:www.chetor.com
١۴. توقعات(Expectations):انتظار به کاری یا امری را از کسی داشتن است. منبع:www.shadkami.org
١۵. اصل استثنا(The principleof exception):دراین روش اصل برتفریض اختیار و اعطای آن بر کارکنان است. منبع:www.soim.ir
١۶. میان مدت(minterm):منظور مدت دوماه تا چهارماه است.
١٧. بلند مدت(Long time):منظور بازده چهارماه تا یک سال است.
١٨. کوتاه مدت(short term):منظور نهایتا تا 2ماه است.
١٩. هدفگذاری(targeting):هدف گذاری امر قدرتمندی است که شمارا متمرکز میکند رویاهایتان را شکل دهید. هدف گذاری فرایندی ست که طرح ریزی و پیاده سازی پیشرفت یک شخص از طریق آن را انجام میگیرد.
منبع:www.faraangizesh.com
٢٠. استانداردها(standards):داشتن نظم و مطابق قانون بودن. استاندارد تعیین کمیت مناسب پذیرفته شده می باشد.
منبع:www.qaliso.com
٢١. انتخاب(selection):انتخاب بهترین گزینه از تمامی گزینه ها.
٢٢. اصول اخلاقی(ethics fundamentioal):اصول اخلاقی گزاره ای است که درناحیه موضوعشان یک فعل اختیاری قرار گرفته و درناحیه محمولشان یکی از مفاهیم هفت گانه مثل خوب، بد قراردارد.
٢٣. حل مسئله(problem solving):حل مسئله یک مهارت است و بخشی از تفکر است به عنوان یک روند مهم شناختی تعریف میگردد.
منبع:www.wikipedia.org
٢۴. رهبری(leadership):رهبری یکی از پنج وظیفه اصلی مدیران محسوب میشود رهبری یعنی هنر نفوذ بر زیردستان.
منبع:www.wikipedia.org
٢۵. اثربخشی(Effectiveness):اثربخشی عبارت است ازدرجه و میزان نیل به اهداف تعیین شده به عبارت دیگر اثربخشی نشان میدهد تا چه میزان از تلاش های انجام شده حاصل شده است. منبع:www.wikipedia.org
٢۶. انجام دادن کارهای درست(Doing the right things): افراد آنقدر سخت تلاش و کارمیکنند تا درانجام درست کارها مطمئن باشند انجام کاردرست اثربخشی ست واتمام درست کار، کارایی ست.
٢٧. فرهنگ(culture):فرهنگ راه مشترک زندگی اندیشه وکنش انسان در یک جامعه است. منبع:تی. اس. الیوت(١٣۶٩)جامعه شناسی و مردم شناسی
٢٨. حرفه(the profession):به موضوع کاربردی و کارشناسی یک شغل اطلاق میشود که پیرامون آن امکان آموزش تخصصی وایجاد کسب و کار وجود دارد. منبع:www.wikipedia.org
٢٩. ساختاراجتماعی(social Structure):الگویی ست که تعیین کننده اقدامات و تصورات افراد جامعه است. منبع:تی. اس. الیوت(١٣۶٩)جامعه شناسی و مردم شناسی
٣٠. تعریف علمی(Scientific Definition):علم یک روش نظام مند و منطقی برای پی بردن به نحوه کارکرداجزای موجود درجهان است. منبع:www.beytoote.com
فاطمه محمدطاهرپور