رمان بر باد رفته تنها اثر مارگارت میچل در سال۱۹۳۶ است، نویسنده زن آمریکایی و به زبان انگلیسی است.
ناشر : مکمیلن
مترجم : حسن شهباز، شرکت چاپ ونشر بین الملل ( وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی ) ، سال 1336-1337 ، تهران
قهرمان داستان دختری به اسم اسکارلت اوهارا که پدرش صاحب مزرعه پنبه در تاراست. اسکارلت دختری با ظاهری بسیار جذاب، مغرور، جسور و بی پروا از ارتباط با اطرافیان که برای رسیدن به خواسته های خودش هیچ مرزی ندارد و زندگی و عشقش به جنگ پیوند میخورد. اسکارلت با فهمیدن اعلام نامزدی پسر همسایه مزرعه پدرش اشلی با دخترخاله اش ملانی پی به علاقه خود به او می رود و در مهمانی که در منزل اشلی برگزار می شود علاقه خود به او را اعتراف می کند که توسط اشلی رد می شود. رت پاتر که تاجر ثروتمندی است نیز شاهد ماجرا بوده و از جسارت اسکارلت خوشش می آید و از وی تقاضای ازدواج میکند که رد میشود.در همان زمان جنگ میان شمال و جنوب امریکا آغاز می شود. اسکارلت با برادر ملانی ازدواج می کند اما او در اردوی آموزشی شمال در می گذرد. اسکارلت نیز به آتالانتا نزد ملانی میرود و در آنجا دوباره با رت پارتر روبهرو میشود که اکنون ثروتمندتر شده و مجددا به اسکارلت تقاضای ازدواج می نماید و رد میشود. آتالانتا مورد حمله نیروهای شمال قرار میگیرد و رت به اسکارلت و ملانی که تازه زایمان کرده کمک می کند که از شهر فرار کنند. اسکارلت به تارا باز میگردد در موقعیت سختی قرار گرفته است اشلی از جنگ بر میگردد و در کنار آنها زندگی میکند اسکارلت برای تهیه پول به شهر میرود و با فرانک نامزد خواهرش که پیرمرد صاحب کارخانه چوب بریست، ازدواج میکند. فرانک مدتی بعد میمیرد و بعد از مرگش اسکارلت اداره کارخانه چوب بری را برعهده میگیرد و مجدداً برای بار سوم رت از اسکارلت تقاضای ازدواج میکند و اسکارلت قبول می کند. رت بسیار عاشق اسکارلت است ، او را درک میکند و عشق و محبت زیادی به او می ورزد. آنها صاحب دختر کوچکی نیز میشوند اما توجه اسکارلت مدّام به اشلی است. پس از مرگ دختر خردسال شان و تیره شدن روابط میان این دو ، ملانی نیز در میگذرد و فرزندش و اشلی را به اسکارلت میسپارد. اکنون مانعی بر سر راه اسکارلت و اشلی نیست اما اسکارلت پی میبرد که عشق واقعی او همسرش رت می باشد و عشق اشلی توهمی بیش نیست اما رت قبل تر او را ترک گفته است. اسکارلت به مزرعه بر می گردد تا راهی برای برگرداندن رت پیدا کند.
فیلم بر باد رفته اثری است که در سال ۱۹۳۹ ساخته شده است این فیلم و کتاب اثری است که سه نسل آن را خوانده و دیده و همچنان بسیار محبوب است.
آخرین دیالوگ فیلم از زبان اسکارلت برای رت اینگونه است: " امروز خسته ام بهتر است بخوابم و فردا راهی برای برگردان رت پیدا کنم".
مرضیه شفیع